طرحواره درمانی چیست و چگونه به اصلاح الگوهای رفتاری غلط یاری می نماید؟
به گزارش آموزشگاه ما، آیا تا به امروز در رابطه ای احساسی با وجود تمام محبت و تلاشی که نموده اید شکست خورده و احساساتتان آسیب دیده اند؟ آیا تجربه ناموفقی از محیط های کاری آسیب زا داشته اید؟ آیا برای آغاز یک رابطه یا یک شغل یا دوره آموزشی یا هر رویداد دیگری در زندگی خود، به دنبال شرایطی ایدئال و بسیار کامل می گشت که در صورت نبود آن شرایط، هیچ قدمی برای آغازش بر نمی دارید؟ آیا تمامی الگوهای مخرب در زندگی شما بارها و بارها تکرار شده اند؟ در این مطلب از خبرنگاران مگ به بیان دلایل انتخاب این شرایط و نحوه رهایی از آن ها پرداخته ایم.
طرحواره درمانی چیست؟
در دهه 1980 میلادی، دکتر جفری ای. یانگ (Jeffrey E. Young) روان شناس و روان درمانگر آمریکایی طبق مشاهدات و یادداشت های خود در جلسات روان درمانی با مراجعین خود، متوجه یک سری الگوهای تکرارشونده و واکنش های هیجانی و مخرب در روابط احساسی، خانوادگی و شغلی در بین آن ها شد. این مشاهدات و مطالعات موجود در زمینه درمان شناختی-رفتاری تا آن موقع، باعث بنیان گذاری روش درمانی جدیدی برای درمان اختلالات روانی به نام طرحواره درمانی (Schema Therapy) شد که امروزه و بعد از گذشت بیش از سی سال، گستردگی و شهرت زیادی نسبت به روش های قدیمی درمان هیجانی پیدا نموده است. همچنین دکتر یانگ، از واژه هایی مثل تله (Trap) یا تله زندگی برای طرحواره ها استفاده نموده است که در ادامه، به بیان انواع این تله های زندگی و دلایل بروز آن ها پرداخته شده ا ست.
به عنوان سبکی نو در روان درمانگری، طرحواره درمانی روشی بر پایه مشاهده علائم، هیجانات و واکنش های احساسی، و راهکاری مؤثر در بهبود مسائل ارتباطی، هیجانات مخرب و اختلالات شخصیتی نام گرفته است. رویکرد درمانگران در این روش درمانی، بر اساس سه اصل اساسی طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و ذهنیت های طرحواره ای راسخ شده است.
کودکی خردسال را در نظر بگیرید که برای مدت مشخصی تنبیه شده است یا برای مدتی طولانی یعنی روزانه چند ساعت در منزل رها شده است؛ یا کودکی که شاهد طلاق والدین و زندگی با یکی از آن ها یا فوتشان بوده است. این گونه رویدادها برای این کودک، باعث بروز طرحواره ها و هیجانات ناشی از آن ها در بزرگسالی شده و فرد برای درمانشان احتیاجمند مراجعه به روان درمانگر و استفاده از روش طرحواره درمانی است.
روش طرحواره درمانی، روشی کارآمد است که به رعایت کلیه اصول روانکاوی در آن توجه شده است. این روش به ویژه در درمان برخی از اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت مرزی بسیار مؤثر است. در این روش مانند روانکاوی، بیمار برای از میان برداشتن پوشش طرحواره ها و آگاهی از آن ها، به صورت حضوری به روان درمانگر مراجعه می نماید. روان درمانگر ترس، اضطراب و خشم و احساسات منفی برخاسته از طرحواره ها را در بیمار مشاهده می نماید و با روش های هیجانی مانند بازوالدگری (Reparenting)، به درمان هیجانات منفی و مخرب، باورها و ذهنیت های طرحواره ای و جبران احتیاجهای اساسی دریغ شده از کودکِ درون شخص، اقدام می نماید.
احتیاجهای اساسی کودک چه هستند؟
یکی از بزرگترین علت های پدید آمدن طرحواره ها در بزرگسالی، برآورده نشدن احتیاجهای اساسی کودک است. این احتیاجهای اساسی که عمدتا احساسی اند، باعث ایجاد حس های مخرب در کودک شده که در سنین پس از بلوغ، مبنای طرحواره ها قرار می گیرند. این احتیاجها به توضیح زیر هستند؛
- احساس امنیت و دلبستگی ایمن
- احساس خودمختاری و هویت فردی
- آزادی در بیان هیجانات و احساسات
- آزادی در تفریحات و بازی های بچگانه
- درک محدودیت ها و مرزها مطابق با سن
این احتیاجها و برآورده نشدن آن ها، در واقع بر مبنای سه باور و ذهنیت طرحواره ای القا شده به کودک شکل گرفته اند؛ من بی ارزشم، من بی کفایتم و من دوست داشتنی نیستم. هر کدام از این ذهنیت ها باعث بروز طرحواره هایی خواهند شد. چیزهایی همانند طرد و رهاشدگی، محرومیت هیجانی و بی اعتمادی/بدرفتاری (مربوط به برآورده نشدن احتیاج اول)، ایثار، وابستگی، اطاعت (مربوط به برآورده نشدن احتیاج دوم)، بازداری هیجانی، شکست، استحقاق، کمال گرایی یا معیارهای سختگیرانه و… (مربوط به برآورده نشدن احتیاجهای سوم تا پنجم) از انواع این طرحواره ها هستند که در ادامه توضیحاتی در این باره و نحوه به وجود آمدن و تأثیر آن ها ارائه شده است.
به اضافه، چهار نوع تجربه ناخوشایند در زمان کودکی سبب به وجود آمدن و پیشرفت طرحواره ها خواهند شد که در ادامه آورده شده اند؛
1. احتیاجهای برآورده نشده: این موضوع زمانی رخ می دهد که کودک، از والدین یا سرپرستان خود محبت و توجه و سایر احتیاجهای اولیه را به مقدار کافی دریافت نکند.
2. ضربه های روحی و قربانی سوء استفاده بودن: در این حالت، کودک در معرض تنش های شدید روحی در زمان بچگی مانند دعوای والدین، از دست دادن یک یا هر دوی آن ها، قرار دریافت در محیط ناسالم روانی، تنبیه فیزیکی، روحی و یا تجاوز جنسی قرار گرفته است.
3. برآورده شدن بیش از حد احتیاجها و نبود محدودیت در تربیت کودک: در این شرایط، والدین ممکن است بیش از حد از کودک مراقبت نموده و یا بیش از حد درگیر و دلواپس رشد کودک باشند. در این صورت آن ها مرزها و محدودیت های کافی برای درک کودک از محدودیت های موجود در زندگی فراهم ننموده و این کودک در بزرگسالی با چالش های جدی برای به دست آوردن آنچه دلخواهش است رو به رو خواهد شد.
4. انتخابی بودن یادگیری رفتار و پیغام های والدین توسط کودک و درونی سازی آن ها: به عبارتی، کودک به صورت انتخابی رفتارهای والدین خود را الگو قرار داده و رفتارها و تنش های موجود در روابط خانوادگی به صورت انتخابی توسط کودک به عنوان طرحواره یا خلق و خو انتخاب می شوند. به این موضوع راهبردهای مقابله ای هم گفته می گردد که بیانگر سازگاری کودک با شرایط سخت موجود است.
البته قابل ذکر است که فارغ از اینکه آگاهی از طرحواره ها و قدم برداشتن در راه درمان آن ها سخت و دردناک است، اما این روش و مطالعه درباره دلایل به وجود آمدن، چگونگی گسترش و نحوه درمان آن ها به صورت کلی شامل آموزش سبک های درست فرزندپروری خواهد شد و کسانی که خود قربانی تنش ها و محیط های مخرب زمان کودکی اند، با آموزش درست و مطالعه طرحواره ها تا حد زیادی از ایجاد محیط آسیب زا برای فرزندان خود پیشگیری می نمایند.
انواع راهبردهای مقابله ای چه هستند؟
در طرحواره درمانی، واکنش های فرد به انواع مختلف طرحواره ها به عنوان روش ها یا راهبردهای مقابله ای نام گرفته است. این راهبردها می توانند بر نحوه فکر کردن، رفتار یا بیان احساسات اثر بگذارند و به عنوان روشی برای جلوگیری از تجربه کردن احساسات دردناک و ویرانگر برخاسته از یک یا چند طرحواره استفاده شوند.
این راهبردها به صورت ناخودآگاه به کار گرفته می شوند، یعنی شخص در هنگام برانگیختگی هیجانات ناشی از طرحواره هایش، بی درنگ یکی از این راهبردها را انتخاب نموده تا از خشم و ترس درونی اش در امان بماند. انتخاب راهبردهای مقابله ای، در زمان کودکی می توانند یاری نماینده باشند چرا که به عنوان واکنشی در جهت بقا و به صورت غریزی توسط کودک انتخاب می شوند، اما با توجه به تثبیت این راهبردها در شخصیت فرد از زمان کودکی و انتقال آن به بزرگسالی، روبروه با مسائل تنش زا برای فرد در زمان پس از بلوغ سخت شده و به کارگیری این راهبردها نتیجه معکوس خواهد داشت.
به صورت قطعی نمی توان گفت که هر طرحواره باعث انتخاب کدام راهبرد مقابله ای در افراد مختلف خواهد شد، ولی این راهبردها به سه نوع اجتناب یا Flight، تسلیم یا Freeze و جبران افراطی یا Fight تقسیم بندی می شوند و بسته به خلق وخوی فرد در زمان کودکی و راهبردهای مقابله ای آموخته شده از پدر و مادر و سایر عوامل تأثیرگذار محیطی و اکتسابی، برای هر فرد به وجود می آیند.
همان طور که عنوان شد، طرحواره ها دارای هیجانات و واکنش های احساسی شدیدی هستند که در موقعیت های خاصی این هیجانات برانگیخته شده و موجب بروز خشم، ترس، استرس و… در فرد می شوند. در ادامه، نقش راهبردهای مقابله ای در برخورد و روبرو فرد با این هیجانات آنالیز شده اند. لازم به یادآوری است که این راهبردها و انتخاب آن ها، به صورت ناخودآگاه توسط فرد و در روبروه با موقعیت های تنش زای طرحواره ای به کار گرفته شده و تغییر و بهبود آن ها توسط خود شخص بسیار سخت خواهد بود و برای اصلاح آن احتیاج به مراجعه به روان درمانگر است.
راهبرد یا مکانیزم مقابله ای اجتناب یا Flight
در این راهبرد، فرد از روبرو شدن با محرک هایی که طرحواره های او را برمی انگیزند فرار می نماید. در واقع، مطابق با الگوی شخصیتی والدین یا آموزش های محیط، فرد این راهبرد مقابله ای را انتخاب می نماید تا از هیجانات شدید و مخرب ناشی از تحریک طرحواره اش در امان بماند. ممکن است در ابتدا این روش منطقی به نظر برسد، ولی با کنکاش و اندیشیدن در نتایج آن با این نکته روبرو خواهیم شد که هیچ شخصی نمی تواند همیشه از مسائل شخصی و مسائلی که در گذشته برای او به وجود آمده فرار کند و در نهایت روزی گریبان گیر او خواهد شد.
راهبرد یا مکانیزم مقابله ای تسلیم یا Freeze
در این راهبرد مقابله ای فرد در روبه رو شدن با اتفاقات و موقعیت هایی موجب دگرگونی احوال او شده و احساسات منفی و مخرب او را برمی انگیزند، مقاومتی نمی نماید. کاملا واضح است که این روش باعث ایجاد چه آسیبی بر روح و روان این فرد خواهد شد. در دانش روان شناسی، چنین فردی منفعل و آسیب پذیر نامیده می گردد که در برابر شرایط آسیب زای پیرامونش مقاومتی نشان نمی دهد.
راهبرد یا مکانیزم مقابله ای جبران افراطی یا Fight
شخصی که از راهبرد مقابله ای جبران افراطی استفاده می نماید، در روبروه با خشم، استرس، غم، ترس و سایر احساساتی که به صورت ناخودآگاه در روبه رو شدن با طرحواره ها برای او به وجود می آیند مقاومت می نماید و سعی در جنگیدن با آن ها دارد. چنانچه این شخص با باورهای طرحواره ای (به طور مثال باور به اینکه من بی ارزشم) روبرو گردد، از تمام توان ذهنی و روحی خود در جهت جبران افراطی این باور و به دست آوردن عزت نفس آسیب دیده خود در زمان کودکی، استفاده می نماید.
طرحواره درمانی چه هدفی را دنبال می نماید؟
در فرایند درمان، مراجعه نماینده و درمانگرش بر روی مسایل زیر کار خواهند کرد؛
- شناخت و شروع التیام دردهای روحی ناشی از طرحواره ها
- شناخت و کوشش برای حل راهبردهای مقابله ای که بازدارنده بیان احتیاجهای احساسی هستند.
- تغییر الگوها، رفتارها و احساساتی که بر پایه طرحواره شکل گرفته اند.
- آموزش به دست آوردن احتیاجهای اساسی هیجانی به روشی صحیح، سالم و منطبق با اصول روانشناسی
- آموزش نحوه مقابله با ناامیدی، تشویش و محرومیت ها به روش صحیح زمانی که احتیاجهای فرد برآورده نشوند.
در نهایت، تمامی این ها به مراجعه نماینده برای ساختن فردی بالغ، قوی و سالم یاری خواهند کرد. یک حالت بالغ توسعه یافته که به ترمیم و تقویت دو حالت دیگر (والد و کودک) و اصلاح اثرات هیجانی ناشی از آن ها بر رفتار فرد یاری شایانی می نماید.
درمانگر از چه مهارت هایی در فرایند درمان بهره می برد؟
روان درمانگران ممکن است از مهارت های مختلفی در دوره درمان استفاده نمایند. دو مهارت کلی موجود که در بسیاری از دوره های درمانی توسط درمانگران به کار برده شده و هر دو باعث ایجاد حس راحتی و امنیت روانی برای بیمار می شوند به توضیح زیر هستند؛
- روبروه همدلانه: روان درمانگر، طرحواره های مشاهده شده در مراجعه نماینده در فرایند درمان را ارزیابی می نماید و با او در طول دوره یاری به فهم اهمیت تغییرات روحی ایجاد شده به واسطه این روش همدلی خواهد داشت.
- بازوالدگری محدود: روان درمانگر با نشان دادن امنیت، شفقت و مهربانی، و احترام به جبران احتیاجهای اساسی بیمار که در کودکی برآورده نشده اند می پردازد. واژه محدود در اینجا به معنای این است که درمانگر به مقدار مشخصی از روش بازوالدگری استفاده می نماید. مقداری که همراستا و به اندازه احتیاج فرد و بر اساس استانداردهای اخلاقی و حرفه ای سلامت روان باشد.
محدودیت های روش طرحواره درمانی چیست؟
روش مؤثر طرحواره درمانی نتایج مثبتی به عنوان یک دوره درمانی برای بسیاری از مسائل سلامت روان مانند اختلالات روحی و افسردگی ارائه داده است. نتایج مطاعات و پژوهش های انجام گرفته بر روی این روش، اثبات نموده اند که طرحواره درمانی نقش پررنگی در درمان اختلال شخصیت مرزی و سایر اختلالات شخصیت خواهد داشت.
در سوی دیگر، طرحواره درمانی تنها از دهه 1980 میلادی تا امروز استفاده شده و در دنیای روان شناسی و روان درمانگری، این مدت زمان بسیار کم است. در نتیجه، مطالعات کیفی بلند مدتی بر روی این روش و نتایج آن در قیاس با سایر نظریات و روش ها چندان موجود نیست.
در حالی که روش موجود امیدبخش بوده و نویددهنده رهایی روان درمانگران و بیماران از مسائل و علائم پرشمار اختلالات روانی است، اما بیشتر منتقدین این روش با این اصل که این روش احتیاجمند سعی و خطا و تحقیق بیشتر است موافقند.
جمع بندی
طرحواره درمانی به عنوان روشی منسجم و نوین، به درمان هیجانی طرحواره های ناشی از برآورده نشدن احتیاجهای فرد در کودکی و همچنین اختلالات شخصیتی مختلف مانند اختلال شخصیت مرزی می پردازد. این روش با اصلاح ذهنیت ها و باورهایی که مبنای طرحواره ها قرار گرفته اند مانند من بی ارزشم، من بی کفایتم و من دوست داشتنی نیستم، به جبران کمبودها و احتیاجهای برآورده نشده کودک آسیب دیده هر فرد پرداخته و دوست داشته شدن بی قید و شرط، ارزش و احترام به خود، تقویت بالغ و افزایش عزت نفس را برای مراجعه نماینده به ارمغان می آورد.
در روش طرحواره درمانی، راهبردهای مقابله ای درمان می شوند و فرد در روبروه با هر کدام از احساسات و هیجانات مخربی که به سبب وجود طرحواره ها برانگیخته می شوند از هیچ کدام از سه راهبرد اجتناب، تسلیم یا جبران افراطی استفاده ننموده و به جای آن به صورت مسأله مدار و هیجان مدار به حل مشکل و تسکین احساسات و هیجانات مخرب اقدام خواهد نمود. در نتیجه، فرد برای ایجاد رابطه با جنس مقابل، دوست یابی، کار کردن و انتخاب شغل، رابطه با والدین و سایر مسائل شخصی زندگی خود که تا امروز دچار مشکل و تنش بود به راه حلی منطقی و کارآمد می رسد.
منبع: Healithline
منبع: دیجیکالا مگ