چرا من هرگز کارم را برای مسافرت رفتن رها نمی کنم؟
به گزارش آموزشگاه ما، امروز می خواهیم در خصوص مطلبی که چند وقتی است ذهنم را درگیر نموده صحبت کنیم. پست های بسیار زیادی با مضمون اینکه چگونه کارمان را رها کنیم و به مسافرت برویم، دیده ام که جای تعجب دارد. تنها کافی است این کلمات را در گوگل سرچ کنید تا ببینید که پست های بسیاری وجود دارد که هر کدام شرح داده اند چگونه کارتان را رها کنید و این تجربه شیرین را بدست آورید.
اخبار بسیار ناراحت نماینده ای است که هر روز شخص دیگری کارش را رها می نماید که البته انتخاب خودشان است و من در جایگاهی نیستم که قضاوت کنم. منظور من را بد متوجه نشوید. من به آدم هایی که شغلشان را رها می نمایند و همه چیز شان را می فروشند، وسایلشان را جمع می نمایدد و یک بلیط یک طرفه می گیرند، احترام می گذارم. این واقعیت را هم انکار نمی کنم این عشایر مدرن و دیجیتالی از تمام لحظات عمرشان استفاده می نمایند. حرف من این است که یک نفر می تواند هم شغلش را داشته باشد و هم مسافرت کند.
چه چیزی باعث ناراحتی من شده است؟
اینکه این پست ها تأثیرات جانبی بدِ چنین تصمیمی را (یعنی بدست آوردن این تجربیات شگفت آور) به خوبی به تصویر نمی کشند. بعلاوه خواننده ها (مثل خود من) با خواندن این پست ها چنین برداشت می نمایند که وقتی راه دیگری برای مسافرت نیست، استفعا دادن تنها راهی است که می توانیم انتخاب کنیم تا دور جهان را بگردیم. ولی این ها درست نیست شما اگر درباره من در وبلاگم بخوانید خواهید دید که هم شغل تمام وقت (9 ساعت کار، 5 روز در هفته) دارم و هم جاهای بسیار زیادی را دیده ام.
همان قدر که من مسافرت را دوست دارم، علت هایی دارم که هرگز کارم را رها نکنم.
1. دچار فرسودگی شغلی نمی شوید
اگر در خصوص کسانی که زمان های زیادی مسافرت می نمایند، یعنی کسانی که شغل شان را رها نموده اند تا تمام وقت مسافرت نمایند، بخوانید، خواهید دید که بیشتر آن ها دچار فرسودگی شغلی در مسافرت کردن می شوند، یعنی از مسافرت کردن خسته می شوند. وقتی که به میزان کافی مسافرت کردند دیگر خواستار استراحت کردن و در یک جای ثابت ماندن هستند، به این خاطر است که آن ها با این فکر که از زندگی روتین بدشان می آید دست به این کار می زنند، ولی در نهایت مسافرت کردن هم یک فعالیت روتین می گردد و از آن هم خسته می شوند. هر کاری را بیش از حد انجام دهید از آن خسته می شوید. یکی جذابیت هایی که مسافرت کردن برای من دارد، هیجان قبل و بعد از مسافرت است. من تمام مراحل مسافرت را دوست دارم، یعنی کار های قبل مسافرتی مثل فهرست کردن وسایل مورد احتیاج، تحقیق در خصوص جایی که می روم و خرید بلیط و هتل و بعلاوه کارهای بعد مسافرتی مثل تعریف کردن داستان های مسافرتم برای دوستانم، سوغاتی دادن و آنالیز چیزهایی که از مسافرتم یاد گرفتم. من هرگز نمی خواهم از چنین چیزی خسته شوم.
2. پول! پول بیشتری برای خرج کردن در مسافرت دارید
من چیز های ظریف و راحت تر را بیشتر دوست دارم و دوست دارم در طول مسافرتم از آن ها لذت ببرم. این را هم قبول کنید که مسافرت کردن ، پول احتیاج دارد. چه کسی هست که بگوید مسافرت پول نمی خواهد، از همان اول کوهی از مخارج روی سرتان خراب می گردد، بلیط هواپیما بگیرید، هتل رزرو کنید، از وسایل نقلیه بهره ببرید، تمام این ها با پول در دسترس است. همان قدر که غذای محلی را دوست دارم، می خواهم در برترین رستوران ها غذا بخورم، در واقع من بسیاری از جاهایی که رفتم را با غذای خوبی که آنجا خوردم به یاد دارم. برای من پول داشتن برای اینکه مرفه و شیک سفر کنم باعث می گردد که خاطرات بهتری برایم رقم بخورد و نمی خواهم آن را با هیچ چیز عوض کنم.
3. ثبات داشتن اولین فاکتور من برای آرامش است
یک شغل ثابت داشته باشید یعنی عایدی ثابت دارید. برخی ها می گویند با اینکه کارشان را رها نموده اند، ولی در عوض کار مستقل انجام می دهند. من به آن ها احترام می گذارم، ولی من فردی نیستم که بتوانم دائما در حال پس دادن قرض و وام باشم. من باید میزان ثابتی پول در حسابم باشد. من کاملا به اینکه باید با پولتان هر کاری که دوست دارید را انجام دهید اعتقاد دارم، ولی به این نیز اعتقاد دارم که برای آینده باید پس انداز کرد. نمی توانم خودم را در آینده بدون پس انداز تصور کنم.
4. من برای کار هایم برنامه ریزی دارم
من تیپ شخصیتی ام اِی (E) است. باید بدانم که روز من چطور سپری خواهد شد. خیلی در برنامه ریزی افراط به خرج نمی دهم ولی با برنامگی را دوست دارم. برنامه ریزی قبلی یکی از کار های مورد علاقه من است، مثل اینکه آب و هوا را چک کنم، لباس مناسب برای سفر در نظر بگیرم و جاهایی را که حتما باید ببینم معین کنم. برخی اوقات که بین مسافرت هایم فاصله چند هفته ای یا چند ماهه می افتد برای کل مسیر سفرم برنامه ریزی می کنم (حتی اینکه چه جایی در چه ساعتی از روز بهتر است). اگر بتوانم تمام جاهایی را که فهرست نموده ام بروم، حس بسیار خوبی به من دست می دهد. من آدمی نیستم که بتوانم از جایی به جای دیگر بروم و خوش بگذرانم. استراحت کردن بین مسافرت ها و جمع آوری اطلاعات در خصوص جایی که می خواهید بروید موجب می گردد که بیشتر قدر لحظات مسافرتتان را بدانید.
5. خوابیدن روی تخت خودم بعد از مسافرت
هیچ چیز و هیچ جایی به راحتی تخت خود شما نمی گردد. مطمئن هستم که با این موافق هستید. اولین شبی که از مسافرت هایم برمی گردم تنها کاری که احتیاج دارم این است که روی تخت خودم بخزم و استراحت کنم و خانه بودن را حس کنم. فکر می کنم به این خاطر است که چون خانه برای من است، آن را دوست دارم و احساس راحتی می کنم.
6. سوغاتی ها
همان قدر که خاطرات دیجیتالی (عکس و فیلم) را دوست دارم، به همان میزان هم چیز هایی که از مسافرت هایم با خودم می آورم، دوست دارم. تقریبا در تمام نوشته هایم قابل مشاهده است که من عاشق سوغاتی هستم. سوغاتی می تواند برخی اوقات اشیای دکوری یا وسایل آهنربایی یا وسایل مجلل و برخی اوقات هم غذا باشد. حتما باید آن ها را در خانه ام نگه دارم. بعلاوه من برای انتخاب سوغاتی هرگز به سایز چمدانم توجهی نمی کنم.
7. خب، پس تکلیف چه می گردد؟
مسلما من هم برخی اوقات در رویا پردازی هایم به این فکر می کنم که کار ثابتم را ترک کنم و تمام وقت به مسافرت برم. سؤال هایی از این قبیل که چه می شد اگر تمام وقت خوش می گذراندم یا اینکه چه می شد اگر خانه بدوش بودم؟ ولی همان طور که از قدیم گفنه اند همواره مرغ همسایه غاز است. این خیلی مهم است که قبل از شیرجه به درون این تغییر شرایط هر دو طرف را سبک و سنگین کنید. هر آدمی ویژگی های خاص خود را دارد. هر کس باید خودش به این نتیجه برسد که چه کاری برایش بهتر است. من تصمیمم را گرفته ام، برترین راه برای من این است که کار ثابتم را داشته باشم و میانش به مسافرت بروم.
شما چطور؟ چه روشی را ترجیح می دهید؟ کار ثابت داشته باشید و به مسافرت بروید یا دائما در حال مسافرت باشید؟ دلایلتان را آنالیز کنید و تصمیم خود را بگیرید.
منبع: کجارو / huffingtonpost.com