10 دلیل کمبود اعتماد به نفس در بچه ها و روش های پیشگیری از آن

به گزارش آموزشگاه ما، همه می دانیم استفاده از الفاظی مانند احمق یا تنبل نسبت به بچه ها بسیار اشتباه بوده و صدمات زیادی به عواطف و اعتماد به نفس آن ها می زند. اما موضوعی ترسناک تر، بعضی از رفتارهایی است که ندانسته علیه بچه ها اعمال می کنیم. رفتارهایی که آسیب هایی جدی تر و عمیق تر به آن ها وارد می نماید. در این مطلب مهم ترین این رفتارها و روش هایی برای بهبود کمبود اعتماد به نفس در بچه ها را معرفی خواهیم کرد.

10 دلیل کمبود اعتماد به نفس در بچه ها و روش های پیشگیری از آن

دلایل کمبود اعتماد به نفس در بچه ها

اولین و مهم ترین جامعه ای که کودک با آن ارتباط برقرار می نماید خانواده است. خانواده به خصوص والدین بیشترین تاثیر را در شکل گیری شخصیت کودک دارند. رفتارهایی که پدر و مادر نسبت به کودک خود در حساس ترین مرحله زندگی آن ها دارند، اهمیت فوق العاده ای دارد. در ادامه برخی از رفتارهایی که می تواند اعتماد به نفس کودک را تحت تاثیر قرار دهد، تشریح می کنیم.

1. کمبود تشویق

شاید کارهایی که کودک انجام می دهد و پیروزیت هایی که کسب می نماید برای شما بسیار عادی یا حتی پیش پاافتاده جلوه کند؛ بنابرین شاید هیچ توجهی به کوشش ها و پیروزیت های او نکنید. روانشناسان هشدار می دهند که بچه ها احتیاج مبرمی به تشویق از جانب عزیزان خود دارند. تشویق، احساس درونی کودک نسبت به توانایی های و استعدادهایش را تقویت می نماید.

چه باید کرد؟

بهتر است توجه کافی به کودک خود داشته باشید. کوشش های او را ببینید و تشویقش کنید. حتی اگر پیروزیتی هم حاصل نگردد، برای کوشش هایش ارزش قائل شوید و او را تایید کنید. اگر کودک احساس کند که کوشش هایش دیده می شوند و ارزشمند هستند، اعتماد به نفس بالاتری برای کوشش های بیشتر پیدا می نماید.

2. انتقاد کردن مداوم

خودپنداره مثبت با اعتماد به نفس رابطه تنگاتنگی دارد. گاهی اوقات ممکن است والدین به دلایل مختلفی از جمله مشغله زیاد، فشارهای روحی و جسمی بسیار و … رفتار خوبی با کودک خود نداشته و نسبت به هر کار یا اشتباه او واکنش نشان دهند. یکی از رایج ترین این واکنش ها، انتقاد است؛ انتقادهای مداوم و بی امانی که نسبت به هر حرکت کودک، روانه او می کنید و خبر ندارید که چه احساس بدی در کودک نسبت به خودش ایجاد می کنید. او دیگر انگیزه و اعتماد به نفس لازم برای ادامه کوشش نخواهد داشت.

چه باید کرد؟

نتیجه انتقاد بیش از حد، جوانی است که فکر می نماید توانایی انجام هیچ کاری را نداشته و یا استعداد و هوش کافی برای مقابله با چالش های زندگی را ندارد. اگر می خواهید کودک دلبندتان به چنین جوانی تبدیل نگردد، او را وارد مسائل زندگی یا شغلی خود نکنید. آن ها هیچ گناهی در مسائل شما ندارند. سعی کنید با دید مثبت تری به اقدامات کودک تان نگاه کنید. لازم نیست برای تمام کارهای او عصبانی شده و انتقاد کنید؛ بلکه راه های کنترل خشم در برابر بچه ها را بیاموزید. برای مثال اگر خرابکاری می نماید یا نمی تواند در درس هایش پیروز گردد، انتقاد راهکار نیست. سعی کنید مانند والدینی دلسوز در کنارش باشید و به یاری یکدیگر مشکل را حل کنید.

3. مامیسم یا حمایت کردن بیش از اندازه

برخی والدین با مراقبت ها و حمایت های بیش از حد خود کاملا ناخواسته اعتماد به نفس کودک را خفه می نمایند. کودک کم کم به این باور می رسد که افکار و توانایی هایش نقصی دارد و یا استعداد لازم در انجام کارها یا امتحان چیزهای جدید ندارد. چنین والدینی همیشه نسبت به کودک خود اضطراب دارند و از این که کودک به تنهایی کاری انجام دهد، می ترسند. بنابراین به مرور زمان ترس آن ها در وجود کودک هم رخنه می نماید و کودکی با اضطراب همیشگی به بار می آورد که شجاعت انجام هیچ کاری را ندارد. یکی از مهم ترین عوامل کمبود اعتماد به نفس در بچه ها همین حمایت های بی جا و بی اندازه است.

چه باید کرد؟

این مورد در والدینی که اولین کودک خود را تربیت می نمایند به وفور دیده می گردد. اما باید به یاد داشته باشید هر چه کودک آزادنه تر عمل کند و انجام کارهایش را خودش به عهده بگیرد، مسئولیت پذیرتر شده و اعتماد به نفس بیشتری از مشاهده توانایی های خود خواهد گرفت. پس سعی کنید تنها در مواقعی که واقعا لازم است، از او حمایت کنید. اجازه دهید اغلب مسائل و مسائلش را به تنهایی حل نماید. البته این اطمینان را به او بدهید که هر وقت احتیاج داشت، در کنارش هستید اما مسئولیت کارهایش به عهده خودش است و اجازه ندارد تنبلی کند.

4. مقایسه کردن های منفی

شاید فکر کنید اگر کودک تان را با دوستش، کودک هسایه، هم کلاسی هاش و … مقایسه کنید، انگیزه بیشتری گرفته و به حرف تان گوش خواهد نمود. بد نیست بدانید نه تنها این روش هیچ انگیزه ای در او ایجاد نمی نماید، بلکه نوعی از کودک آزاری است. در این حالت کودک احساس بدی نسبت به خود دارد و فکر می نماید از همه آن ها پست تر و بی ارزش تر است. وقتی سعی می کنید نقاط قوت فردی را به رخ نقاط ضعف فرزند خود بکشید، تنها نتیجه ای که خواهید گرفت، کشتن اعتماد به نفس اوست.

چه باید کرد؟

اگر می خواهید کودکتان را به انجام کاری تشویق کنید، نتایج مثبتی را که قرار است حاصل گردد، برایش با آرامش شرح دهید. به او بگویید اگر کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و تمام کوششش را به کار بگیرد (حتی اگر نتیجه دلخواه را نگیرد)، کوششش را قدر می دانید و به او افتخار می کنید.

5. انتظارات غیرواقعی داشتن

همه ما احتیاج به هدف داریم و بچه ها از این موضوع مستثنی نیستند. اما گاهی اوقات ممکن است سن و توانایی های کودک را فراموش نموده و انتظاراتی از او داشته باشیم که شاید خودمان هم نتوانسته ایم به آن ها دست یابیم! برخی والدین برنامه هایی سنگین و اهدافی سخت برای کودک خود مشخص می نمایند و انتظار دارند او مو به مو همه این برنامه ها را اجرا نموده و پیروز هم باشد! از آن جایی که معمولا نتیجه ای جز شکست عاید کودک نمی گردد، اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و به شدت سرخورده می گردد.

چه باید کرد؟

باید سعی کنید توانایی ها و استعداد کودک خود را بشناسید و مهم تر از همه، از قلم نیاندازید او هنوز کودک است و نباید خیلی سخت بگیرید. اهدافی برایش مشخص کنید که برای رسیدن به آن ها کوشش افسانه ای احتیاج نباشد. بهتر است زیاده روی نکنید؛ مناسب ترین اهداف، اهدافی هستند که نه خیلی دم دستی باشند و نه خیلی افسانه ای. برنامه هایی برایش مشخص کنید که او را به چالش بکشد و با کوششی در حد استعداد و توانایی اش بتواند به پیروزیت برسد.

6. نادیده دریافت

ممکن است کودک شما احساس خوبی به چهره خود، مهارت ها، دوستان، استعداد، هوش یا … خود نداشته باشد. شما نیز به عنوان والدین حتما متوجه این احساس کودک خود شده اید. اما شاید این نقص ها برای تان مهم نباشد یا فکر کنید در آینده بهتر می شوند. این عدم توجه و نادیده دریافت احساسات منفی کودک می تواند اعتماد به نفس او را به شدت ضعیف کند.

چه باید کرد؟

سعی کنید به همان اندازه ای که کودک تان نسبت به نقاط ضعف خود حساس است، شما هم به آن ها اهمیت دهید. برای مثال اغلب والدین در مقابل نگرانی ها و نارحتی های کودک در رابطه با ضعفی که در درس ریاضی دارد، به او می گویند: نگران نباش…مسلما تو در ریاضی قوی هستی یا وقتی کودک فکر می نماید به اندازه کافی زیبا نیست، تنها به گفتن حرف های منفی نزن…تو زیبایی اکتفا می نمایند. بی توجهی های بسیاری از این قبیل که نه تنها کودک را قانع نمی نماید، بلکه درد بی توجهی والدین را هم به آن ها می افزاید!

در عوض از کودک خود بپرسید چه چیزی باعث می گردد اینطور فکر کند. سعی کنید منشا اصلی این احساسات را پیدا نموده و در صورت امکان به همراه فرزند خود برای برطرف آن ها کوشش کنید. به او بفهمانید هیچ کس کامل نیست و هر کسی نقص هایی دارد. برای مثال می توانید برخی از نقص های خود را برایش شرح دهید.

7. باور نداشتن

بسیاری از والدین به توانایی های فرزند خود ایمان ندارند و به شدت در مقابل کسب تجارب جدید کودک می ایستند. فرصت های کسب اعتماد به نفس را از فرزند خود می گیرند. کودکی که بتواند کارهای جدید امتحان کند (حتی اگر در آن ها شکست بخورد) چشم و گوشش بازتر و افکارش فراخ تر خواهد شد. والدینی که در برابر هر حرکت کودک می ایستند و او را با جملاتی مانند تو نمی توانی…تو هنوز بچه ای…هر وقت عظیمتر شدی این کار را می کنی و … مورد خطاب قرار می دهند، باید بدانند که انسانی ترسو، چشم و گوش بسته، منزوی و بی مسئولیت به بار می آورند.

چه باید کرد؟

قبل از هر چیز، از قلم نیاندازید کودکی سن کسب تجربه و شکل دهی شخصیت است. پس اجازه دهید کودک تان هر کاری را تحت نظارت و مراقبت شما انجام دهد. اجازه دهید جسور بار بیاید. بنشینید و به همراه فرزندتان یک استراتژی مناسب برای انجام کارها تهیه کنید و سپس فرصت دهید تجربه کند. نقش حمایتی خود را به خوبی ایفا کنید، اما اجازه دهید احساس مسئولیت کار را کودکتان به عهده بگیرد. به او اطمینان دهید باورش دارید و تشویق کنید تا کاری را که می خواهد، به بهترین شکل انجام دهد. اجازه دهید باور کند پدر و مادرش در هر صورت دوستش داشته و به توانایی هایش ایمان دارند.

8. عصبانی شدن از شکست ها

یکی از مهم ترین دلایل کمبود اعتماد به نفس در بچه ها واکنش های ناشایست والدین در مقابل اشتباهات آن هاست. برخی از والدین در مقابل اشتباهات و شکست های کودک عصبانی می شوند و یا حرف های ناشایستی، صرفا برای تسکین عصبانیت خود به کار می گیرند. آن ها در حقیقت به کودک یاد می دهند از اشتباه کردن بترسد و دیگر سراغ کاری مشابه نرود. یاد می دهند کودک از گفتن حرف های خود به پدر و مادرش وحشت داشته باشد تا مبادا آن ها را عصبانی کند. وقتی شما به عنوان الگویی برای فرزندتان، اشتباهات او را این گونه پاسخ می دهید، کودک باور می نماید بی عرضه و به دردنخور است.

چه باید کرد؟

به یاد داشته باشید سنین کودکی، سن اشتباه کردن و یادگیری از اشتباهات است. اگر کسی اشتباه نکند، چطور موضوعی را یاد خواهد گرفت؟ پس اجازه دهید کودکتان اشتباه کند، نگذارید از اشتباهات خود ناامید شده و تسلیم گردد. تشویق کنید تا دوباره کوشش کند؛ دوباره و دوباره. به جای عصبانیت از اشتباهات و شکست های کودک، روش بهتر بازی کردن را یادش دهید. در کنارش باشید تا در صورت شکست، بتواند به پشتوانه حضور شما، اعتماد به نفس دوباره کوشش کردن را داشته باشد. اگر اعتماد به نفس کودک خود را برای کوشش مجدد تقویت نکنید، احتمالا عظیمسالی تحویل جامعه خواهید داد که دائما به دنبال راهکار های آسان است و همیشه تمایل به طفره رفتن از مسئولیت هایش دارد.

9. نمره محور بودن

شاید در مدارس و دانشگاه های ما نمره یکی از ملاک های اصلی در ارزش دهی به بچه ها و دانشجویان باشد، اما لازم نیست روشی اشتباه را تنها به دلیل همه گیر بودن آن، دنبال کرد. بسیاری از والدین از همان سنین کم کودک را تحت فشار قرار می دهند که باید نمرات خوبی در مدرسه کسب کند. اما کودک شاید به هر دلیلی نتواند نمرات بالایی بگیرد و در این صورت اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.

چه باید کرد؟

اعتماد به نفس و شخصیت آینده کودک بسیار مهم تر از نمرات درسی اوست. پس سعی کنید به جای فشار آوردن به کودک و تحقیر او برای نمرات پایینش، تشویقش کنید تا بیشتر کوشش کند. خودتان با صبر و حوصله آموزش های لازم را به او بدهید و اگر همچنان نتیجه ای حاصل نمی گردد، ریشه عدم یادگیری او را پیدا کنید. به یاد داشته باشید هیچ کودکی کند ذهن نیست و همه ما از مغز و هوشی یکسان بهره می بریم.

10. عدم اعتماد به نفس والدین

وقتی مادری در آینه نگاه می نماید و از پوست ناسالم یا اضافه وزن خود گله می نماید، خبر ندارد که کودک تمام این مسائل را می بیند و در درون خود ارزش های اشتباهی را شکل می دهد. کودک باور می نماید اگر ایرادی در ظاهرش داشته باشد، با مسئله ای عظیم روبرو است. عدم اعتماد به نفس مادر در او نقش می بندد و یاد می گیرد باید ظاهری بی نقص داشته باشد. بدیهی است چنین کودکی حتی اگر ظاهری بی نقص داشته باشد، اعتماد به نفسی ندارد. چراکه توجه به درون و باطن را یاد نگرفته است و ارزش های درونی خود را نمی شناسد.

چه باید کرد؟

هر مادری قبل از این که بتواند اعتماد به نفس کودکش را تقویت کند، خود باید اعتماد به نفس کافی داشته باشد. پس اگر مسئله ای در ظاهر یا زندگی خود دارید که منبع کاهش اعتماد به نفس یا آزار و اذیت روحی تان است، در صورت امکان آن را حل کنید. اما اگر این مشکل غیرقابل حل است، سعی کنید آن را بپذیرید و بدانید هیچ انسانی بی نقص یا بدون مشکل نیست. مسائل معنای زندگی هستند و قطعا بدون آن ها زندگی کسالت بار و بی مفهوم خواهد بود. پس از تقویت اعتماد به نفس خود، می توانید به بچه ها نیز یاد دهید ارزش اصلی انسان، خصوصیات درونی اوست و مسائل بهترین ابزار برای رشد و تعالی هستند.

حرف آخر

کمبود اعتماد به نفس در بچه ها در خانواده های ایرانی به فراوانی دیده می گردد. چراکه اغلب پدر و مادرها آنطور که باید به رفتار صحیح با کودک مطلع نیستند. حتی در صورت مطلعی هم گاها صبر و حوصله کافی ندارند. نباید فراموش کرد که والدین در قبال تربیت صحیح فرزند مسئول هستند و هیچ گونه کوتاهی یا عذری پذیرفته نیست.

برای اطلاعات بیشتر در رابطه با تقویت اعتماد به نفس کودک، می توانید از مطلب راه های بالا بردن اعتماد به نفس در بچه ها نیز بهره ببرید. در نهایت از قلم نیاندازید منتظر نظرات و پیشنهادات شما همراهان خوب انگیزه هستیم.

منبع: مجله انگیزه
انتشار: 6 آبان 1399 بروزرسانی: 6 آبان 1399 گردآورنده: maeaedu.ir شناسه مطلب: 48

به "10 دلیل کمبود اعتماد به نفس در بچه ها و روش های پیشگیری از آن" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "10 دلیل کمبود اعتماد به نفس در بچه ها و روش های پیشگیری از آن"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید